در احوالات آنها که مي گويند کرونا به عصر رسانه هاي کاغذي پايان داده است
کد خبر: ۱۶۵۳۳۲
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۰

نصف جهان: 1-کرونا براي هر که نان نداشت، بازار کساني که دندان تيز کرده بودند تا ريشه رسانه هاي کاغذي را بزنند پر رونق کرده است. آنها مي گويند کرونا ثابت کرد که در عصر ديجيتال، بايد فاتحه رسانه هاي مکتوب را خواند و آنها را فراموش کرد. بهانه اين دشمنان کاغذ و روزنامه هم که معمولاً سايت گردانان يا فعالان جدي فضاي مجازي هستند خيلي دم دستي و معمولي است؛ اينکه ديديد کرونا روزنامه ها را مثل آب خوردن تعطيل کرد اما آب از آب تکان نخورد و اصلاً کسي نپرسيد خب حالا «خرت به چند»؟!

ملاحظه بفرماييد جناب آقاي محمد مهاجري، فعال رسانه‌اي و سردبير سايت «خبرآنلاين» که از همين دسته معروفين منتقد روزنامه نگاري روي کاغذ هستند چه گفته اند:

«من از جمله کساني هستم که مي‌گويم روزنامه‌ها بايد کلاً تعطيل شوند. اکنون مشاهده مي‌کنيم که بعضي روزنامه‌ها زير 200 نسخه چاپي دارند و باور کنيد که پرتيراژترين روزنامه هم به 20هزار نسخه نمي‌رسد. واقعاً انتشار روزنامه‌ها در دوران کنوني اتلاف کاغذ است و اگر روزنامه‌ها تعطيل شوند، خدمت بزرگي رخ داده است زيرا ديگر دولت مجبور نيست مدام يارانه کاغذ بدهد. اکنون 90درصد مردم اخبار و تحليل‌ها را از گوشي‌هاي خود رصد مي‌کنند و تعداد محدودي هنوز به خواندن روزنامه کاغذي عادت دارند که اگر روزنامه‌ها جمع شوند، آنها هم عادت خود را ترک مي‌کنند. اکنون بهترين فرصت است که کلاً نسخه‌ کاغذي روزنامه‌ها جمع شود. اکنون سايت‌ها وظيفه خبررساني را برعهده گرفته‌اند و مي‌توان آگهي‌ها را به سايت‌ها داد. به هر حال نظر من اين است که اگر روزنامه‌ها تعطيل شوند، بسياري از هزينه‌ها کاهش مي‌يابد.»

2-در عصر جولان کرونا و باب شدن قرنطينه خانگي، يکي از کارهايي که آدميزاد را کمي به خودش ارجاع مي دهد فيلم ديدن است. فيلم، انسان را به تفکر وا مي دارد و خيلي از واقعيت هاي تاريخي را به او يادآوري مي کند. حالا اگر اين فيلم را يک کارگردان کاربلد ساخته باشد و خوش فرم هم از آب درآمده باشد که ديگر خيلي به کار مي آيد.

يکي از اين فيلم ها که لازم است همه دشمنان رسانه هاي کاغذي از ديدن آن در عصر قرنطينه خانگي غافل نشوند تا پي به قدرت و تأثيرگذاري حروف نشسته بر کاغذ ببرند، فيلم «افسر و جاسوس» است که «رومن پولانسکي» شهير آن را سال گذشته ميلادي روانه اکران جهاني کرد. فيلم، ماجراي معروف «دريفوس»، سرباز ارتش فرانسه در قرن نوزدهم است که به جرم ناکرده جاسوسي براي آلمان ها بازداشت شد و اثبات بي گناهي او رسوايي عجيبي براي آن کشور به بار آورد. اما لابد مي پرسيد، اين فيلم چه ربطي دارد به ماجراي روزنامه و روزنامه نگاري؟

آيا مي دانيد باعث و باني آزاد شدن «دريفوس» چه کسي بود: «اميل زولا»، نويسنده و روزنامه نگار معروف فرانسوي. مي دانيد چطور اين کار را کرد: با نوشتن يک مقاله در يک روزنامه فرانسوي. مي دانيد عنوان آن مقاله چه بود: «من متهم مي کنم...» که خطاب به رئيس جمهور فرانسه نوشته شده بود.

امروز که در حال خواندن اين سطور هستيد، عمر مقاله بسيار معروف «اميل زولا» از 122 سال گذشته است. آنها که نمي دانند تأثيرگذاري اين مقاله تا امروز چه بوده، چند دقيقه گشت و گذار در جهان مجازي برايشان همه چيز را روشن مي کند و آنهايي هم که از جيک و پيک اين ماجرا مطلعند، لطفاً نگويند کل داستان به بيش از يک قرن پيش مربوط مي شود که روزنامه ها کيا و بيايي داشتند و مي توانستند رئيس جمهور فرانسه را بالا و پايين کنند نه به دنياي امروز که يک کليک، روزنامه اي را با سر به هوا مي کند!

ما اينجا داريم از يک فرهنگ جا افتاده و قديمي حرف مي زنيم نه فقط يک مثال تاريخي ساده. از يک فرهنگ «ريشه دار» و عميق که ده ها سال از عمرش مي گذرد و همچنان سرپا مانده است حتي در کشور ما.

3- جناب علي اکبر قاضي زاده، استاد روزنامه نگاري که شهرت و تجربه شان در عالم ژورناليسم بر کسي پوشيده نيست، در گفتگويي که تقريباً همزمان با انتشار اظهارات جناب مهاجري انجام شده، ضمن انتقاد از تعديل خبرنگاران به بهانه شيوع کرونا اين را هم گفته اند که: «روزنامه‌نگاري در کشور ما در حال حاضر صد و هشتاد و چند سال دارد و ديگر يک فرهنگ و خرده‌فرهنگ است. روزنامه دست گرفتن و روزنامه خواندن يک فرهنگ جا افتاده و ريشه‌دار است.»

و البته که جناب استاد راست مي گويند. روزنامه (چه خواندنش، چه توليد کردنش و چه از آن حرف زدن) يک فرهنگ است و مگر مي شود فرهنگ را به همين راحتي حذف کرد و از بين برد؟

4-مجله «کيکر» در آلمان، 100 ساله شد. اين نشريه معتبر ورزشي که از 1920 تا امروز همچنان منتشر مي شود، يکي از پر استنادترين نشريات جهان محسوب مي شود. آنچه را «کيکر» مي نويسد و تحليل مي کند، در واقع مرجع بسياري از ورزشي نويسان، ورزشکاران و مربيان در سرتاسر جهان است.

مثل «کيکر» در دنياي مطبوعات کم نداريم. اين سياهه تا دلتان بخواهد وزين است و حجيم. پر است از نام و اعتبار. يکي از يکي معتبرتر و قابل استنادتر و از همه مهمتر، عميق تر و تحليلي تر؛ يعني چيزي که در دنياي صفر و يک مانند گوهري ناياب است.

5- در کشور خودمان هم به نسبت خودمان، روزنامه و روزنامه نويس خوب، کم نداشته ايم و کم نداريم. در حالي که امواج اعوجاجي(!) در قالب انواع رسانه هاي مجازي، سايه سنگيني بر رسانه هاي مکتوب انداخته است اما هنوز نتوانسته مرگ اين قديمي ترين «فرهنگ مکتوب اطلاع رساني» جهان را رقم بزند. فقط تورقي کوتاه در روز کافي است تا غلبه محتوا و عمق در روزنامه ها بر ساده سازي و سطحي نگري سايت ها و رسانه هاي مجازي مشاهده شود.

6- بد نيست دشمنان کاغذ و روزنامه در اين روزهاي کرونايي و قرنطينه خانگي، در کنار فيلم ديدن، به ورق زدن روزنامه و مجله و اندکي توجه به مطالب آن هم مشغول باشند بلکه کمي از فضاي تجارت رسانه اي و آگهي قاپي(!) بيرون بيايند و بپذيرند که تا وقتي حس شامه انسان به کار است، روزنامه و بوي خوش کاغذ هم ارج و قرب دارد؛ بماند که در مسير طولاني تولد تا بلوغ در دنياي ارتباطات کاغذي، پستي و بلندي کم ديده نشده است.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار